0

سلام وقت بخیر من دخترم ۱۶ سالمه تقریبا 2 ساله با ینفر تو رابطه ام و اون یه شهر دیگست و رابطمون از راه دور بود چند بار تصمیم گرفت بیاد شهرمون هی نمیشد…من خیلی وابستش شدم و ب شدت دوسش دارم اما اون مدتیه یهویی غیب میشه بعدم مثلا بعد ۲۰/۳۰ روز میاد کلی التماس و قسم که مثلا نمی‌تونستم بهت بگم نمیتونم بیام شهرتون غرورم نذاشت پیام بدم وقتی هستش خیلی دختر شادی ام اما وقتی می‌ره من ب شدت با اطرافیان پرخاشگر میشم دم و دیقه اشک میریزم ب اتوبوس نمی‌رسم گریم میگیره لباسم گیر میکنه ب دستگیره در گریم میگیره لیوان از دستم میوفته می‌شکنه میزنم زیر گریه هر طور بشه من گریه میکنم 🙂 از اونجایی که بچه طلاقم و محبتی که باید هیچوقت بهم نشده الانم ک عاشق یکی شدم تموم صدمو براش گذاشتم تموم محبتایی که بهم نشدو ب ایشون دادم

خیلی باهام خوبه خیلی دوسم داره ولی الان چند بار شده که ۲۰/۳۰ روز ب طور کل ناپدید میشه همه بهم میگن ولش کن دیگ و…اما واقعا نمیشه ینی من خودم نمیخام کسی ب جز اون توی زندگیم باشه اصلا ب هیچ عنوان

از طرفی هم مادرم ازدواج دوم کرده من با شوهرش خیلی خوبم همو هم خیلی دوس داریم ولی بعضی شبا صدای رابطشونو میشنوم واقعا دارم اذیت میشم در طول روز همش عاشقانه باهم رفتار میکنن مامانم ب کل درگیر عشق اون شده منو درست نمی‌بینه دیگه…از طرفی هم شرایط مالی خوبی ک نداریم..همههه اینا دست ب دست هم دادن و من افسردگی شدید گرفتم و اظطراب وقتی که عصبانی میشم پاهام ب شدت میلرزن جوری که نمیتونم نگهشون دارم چند بارم حمله پانیک بهم دست داده واقعا دیگ نمی‌دونم چیکار کنم😔💔

عرفان امانی وضعیت را به منتشر شده تغییر داد 15 اسفند 1402