0

باسلام و درود من سال 96جداشدم و یه دختر دارم که اون موقع 10 ساله اش بود و یکسال اول جدایی پیش من بود که پدرش بدون اینکه به من بگه دخترم رو برد. واز بچه ام به عنوان ابزار بخاطر انتقام از من گرفت و نذاشت اونو ببینم یا تلفنی صحبت کنم. هر موقع هم که صحبت می‌کردم 5دقیفه. یعنی باباش اجازه حرف به دخترمو نمی‌داد. اینجا اضافه کنم که دخترم از پدرش خیلی می‌ترسه. خلاصه با اجبار دخترمو چادری کرد و حرف های زشت و رکیک به من و خانواده ام میگفت. من بخاطر دخترم که شرایط رو براش بدتر نکنم سکوت میکردم. تااینکه این بچه بزرگ شد وتا چند روز دیگه وارد سن 17 میشه. ومتاسفانه دخترم هم از ترس پدرش هیچی به من نمی گفت. تا دوسال قبل که با یک پسری شروع به صحبت تلفنیمیکنه. و پدرش وقتی میفهمه به ضزب کشت کتک میزنه به طوری که ازهوش میره و من از همه این ها بی اطلاع هستم. واز همان موقع دخترم محدود به همه چیز. میشه. آب میخواد بخوره باید اجازه بگیره. تا دوروز پیش که یکی از دوستاش عکس دخترمو با دوست پسرش که گرفته بود رو برای باباش می‌فرسته. و این دفعه بدتر از اون موقع این بچه رو زیر کمربند میگیره و…. نگم براتون الان. دخترم دیگه میگه من امنیت ندارم و بابا هر لحظه که منو بکشه. لطفا من باید الان چکار کنم. کمکم کنید

عرفان امانی وضعیت را به منتشر شده تغییر داد 14 آذر 1402