فوت یکی از اقوام
درود خسته نباشید
من یک دختر هفده ساله هستم..
امروز حدودا ساعت نه الی ده صبح عموی من فوت شدن. من اونقدر ها ایشون رو نمیشناختم و تو یک شهر هم زندگی نمیکنیم و مدتی هم که تو یک شهر بودیم زیاد ارتباط نداشتیم ولی خب من با دختر ایشون ارتباط بیشتری داشتم حدودا. درکل میخوام بگم زیاد ایشونو ندیده بودم. واقعیت ایشون اولین نفری هستن که من تو خونواده از دست میدم و واقعا نمیدونم چه حسی داشته باشم چون حتی قبل از بدنیا اومدن من هم کسی از اقوام نزدیکم فوت نشده. من الان واقعا عذاب وجدان دارم که من حتی اگه کسی تو فیلم بمیره باعث گریه م میشه ولی واقعا احساسی که به مرگ ایشون دارمو نمیتونم درک کنم. انگار باورم نمیشه و انگار هنوز اگه برگردم به شهرشون میتونم ببینمشون. انگار نمیتونم واقعه مرگو درک کنم. یه مسئله اینه که این موضوع که حس غیرقابل درکی دارم واقعا حال منو بد میکنه و یه مسئله دیگه تسلیت هاست.. دختر ایشون شونزده سالشه و من واقعا نمیدونم چجوری بهش تسلیت بگم بخصوص به خاطر اینکه حتی خیلی وقته ما باهم هم صحبت نشدیم و تسلیت هایی که به خودم گفته میشه از طرف نزدیکانم.. واقعا داخل یک چاه”نمیدونم چیکار کنم”گیر افتادم.
سلام دوست عزیز
تجربه ی اولین سوگ در زندگی همینقدر عجیب هست متاسفانه ولی نه در این حد که شما عذاب وجدان بگیری چون رفت و امدی نبوده طبیعیه که اونقدر ناراحت کننده نباشه واسه شما
برای تسلیت گفتن خیلی خودتو اذیت نکن
و به راحتی هرانچه در دلت هست رو بگو
تسلیت میگم امیدوارم خدا صبر بهتون بده شاید به همین سادگی به نظر نیاد ولی یکبار امتحان کن
یا اگر دوستان تسلیت میگن بگید امیدوارم خدا عزیزانتون رو حفظ کنه