0

من مدتی با یک پسری وارده رابطه شدم شرط رابطه هم این بود که بهم میگفت نباید با پسر حرف بزنی یا اینکه بیای ببینمت، اوایل رابطه اصلا خوب نبود سرگرمی بود و یک رابطه ی مسخرهی بود وقتی میگفت با پسر حرف نزن من حرف میزدم اون اعصبانی میشد قهر میکرد یا میگفت بیا کات کنیم چند ماهی ازش گذشت همینجوری حرف میزدیم رابطمون هم خوب بود بلاکم کرد من هم تو اینستا بهش پیام داده بودم و اینکه بعده ۷ روز از بلاکی دراورد منو بعده اون رابطمون خیلی خوب شده بود رابطمون جدی تر شده بود هرروز زنگ میزدیم بهم ولی تنها مشکلی که من داشتم این بود که نمیومد ببینمش میگفت کار دارم بخدا بعضی وقتا حتی ثابت هم کرده بود و اینکه دیر آنلاین میشد،بعضی وقتا رابطمون خیلی قشنگ تر میشد بعضی وقتا ن خلاصشو بگم من با پسر حرف میزدم که یکی از دوستام رفت خبر داد بهش خیلی ناراحت شد و گفتش که مگه تو نگفتی حرف نمیزنی بعد من قبل اون هم بهش گفته بود چرا داری با رفیقه من حرف میزنی و گفتش که مگه چیه خلاصه رابطمون خیلی بد شده بود، توی اینستا حروفsاسوری کرده بود رفیقم وفتی اسوریشو دید رفت فوش داد بهش بعد دوست پسرم زد منو بلاک کرد گفت رفیقاتو جمع کن بعد بیا حرف بزنیم بعده ۲ روز از بلاکی دراورد و حرف زدیم رابطمون خوب شده بودا ولی ن خیلی زیاد، ی شبی هم رسید که من میخاستم رفیقمو دوست پسرمو آشتی بدم ولی دوست پسرم آشتی نکرد و ی حرف زشت هم زد ب رفیقم من هم حرفای گذشته رو گفتم، گفتم تو منو اذیت کردی اشکمو دراوردی همینجوری بحث میکردیم که گفتم اگه ثابت کن دوست داشتنتو گفت نمیتونم شبش هرچی بهش گفتم ک از دلش دربیارم ولی سین میزد جواب نمیداد، فردای اون روز بهش گفتم چرا جواب نمیدی گفت انتن ندارم وقتی که جواب داد گفت بهت دیگه حسی ندارم من بهش گفتم نرو….
خلاصه چت میکردیم اون میگفت ۳ روز صبر کن حسم بهت برمیگرده ولی خیلی سرد بود.
فردای روزش اعصابم خیلی خورد بود بهش گفتم میخای برات دوست دختر اوکی کنم و اونم گفت نمیخاد مرسی دیدم در صدمه ثانیه استوری عاشقانه ریپلای کرده بعدش من بهش فوش دادم و بلاکش کردم و بازهم از بلاکی درآوردم و بهم گفت من یک بار عاشق شدم و لاشی شدم و من هم بهش التماس میکردم که نره و یکم که اروم تر شدیم ازش پرسیدم رل داری اره گفت ندارم درحالی که داشت و بعده چند روز که میگذشت من هی پیام میدادم و گریه میکردم و اونم میگفت من که نرفتم قشنگم یا میگفت من ک نمردم ولی سرد بود همین منو اذیت میکرد…
ولی وقتایی ک اینجوری گریه میکردم یا پیام زیادی میدادم بلاک میکرد ولی وقتی که بلاک میکرد منو پروفایل های غمیگن میذاشت و وقتی که با اکانت دیگه پیام میدادم باهام اولش خوب رفتار میکرد ولی کم کم سرد! همینجوری گذشت وقتی که فهمید من با ی پسره دیگه حرف میزنم حسودی میکشید ناراحت میشد اعصبانی میشد.و وقتی دید با رفیق حرف میزنم گفت حرف نزن باهاش با اینکه خیلی مغرور بود این حرفو بهم زد. میگفت رفیق باشیم گفت حتی بغلتم میکنم یا اینکه هواتو دارم کنارتم هستم ولی فعلا رفیق باشیم،خلاصه همینجوری گذشت وفتی دید خیلی گیر دادم بهش اینا میگفت من ادمه زندگیه تو نیستم یا، میگفت من قدرتو نمیدونم لیاقتتو ندارم یا میخام برا کسی این دوست داشتنو خرج کنی که قدرتو بدونه ارزشتو بدونه، و همینجوری ک گذشت و گفت بزار ی چی ب تو بگم ول کنی گفت من تورو برا رابطه جنسی میخاستم و بلاکم کرد و رفت اسوری غمیگن گذاشت و پروفایل غمیگن بعضی وقتا هم لج منو درمیاورد وقتایی ک همو میدیدیم هم حرف نمیزد ساکت بود خجالتی بود ی روز تو مستی جواب پیام منو داد گفت عرامشوت نکردم بهترین دختری هستی که تاحالا دیدم و توی اینستا احساس میکنم وقتی من اسوری میزارم داداش اینا بهش خبر میدن و این هم اسوری غمیگن میزاره .

هلنا پرسید 23 مهر 1402