وابسته شدن به پسری ک بدبینه
من ی دختر ۱۹ ساله هستم ک تو روستا زندگی میکنم با ی خانواده حساس و با ابرو و بی درک . من با یه پسر یکساله رابطه دارم اومد خاستگاریم ولی خانوادم مخالفت کردن و حتی نظری از من نپرسیدن و بخاطر خانواده مادرم ک میگن ازش خوشمون نمیاد ردش کردن😔
من خیلی دوسش دارم و عاشقش هستم ولی جرعت ندارم بخاطرش جلو خانوادم وایسم چون میترسم ی روز بیاد از سیر بشه و من کسیو نداشته باشم .
۳ شب پیش دعوامون شد با عشقم و اونم بهم گفت ک کنارم کمبود محبت حس میکنه و اینکه چون خودت اصلا محبت ندیدی و حتی نمیتونی برام ناز کنی یا ارومم کنی 😔 و برا همین رفته بود با ی دختر دیگه ای یک ماه وقتی فهمیدم اونم باهاش کات کرد و هروقت ازش میپرسم میگه برام کم گذاشتی و تو درک از زندگی نداری و نمیتونی بفهمی دختر بودن چیه برا همین رفتم با یه نفر دیگه گاهی میگه نمیتونم باهات زندگی کنم بهش گفتم کات کنیم بازم قبول نکرد میگه باید مال خودم باشی حالا نمیدونم چیکار کنم بدجور اعتماد ب نفسمو از دست میدم با حرفاش تحقیر میشم ولی خودمم بهش وابسته شدم و نمیتونم بدونش ..
میشه کمکم کنید؟
عزیزم اینکه به خاطر خانواده مادرت ردت کردند صد در صد بهونه هست شک نکن این پسر با دخترهای زیادی تو رابطه هستش و ازت هم انتظار بیجا داره ببخشید شما مگه همسرش هستی که بهش برسی به نیازش توجه کنی بهش محبت کنی و .. اینا کارهایی هست که یک زن در قبال شوهرش میکنه آیا اون برای تو شوهری میکنه که انتظار یه زن کامل رو داره ازت ؟ آیا برات خونه تهیه کرده ؟ آیا هزینه زندگیت رو متقبل شده ؟ آیا به عنوان شوهر بهت توجه میکنه ؟ آیا به خودش زحمت داده لا اقل پافشاری کنه بیشتر بیاد خواستگاریت ؟ بیخود ذهن و وقت و عمرت رو پای این آدم نزار این پسر خودش احساس حقارت میکنه تو خونوادش برای همین تورو تحقیر میکنه که خودش بالا بره و پیش تو عقده خودش باز میکنه خودت رو اسیر مشکلات یک پسر نکن جونت بردار از این رابطه بیرون بیا بلاکش کن برای همیشه اصلا به دردت نمیخوره تو دختر روستا هستی دخترهای روستا بسیار بسیار بینظیر هستند و تو همه چیز مهارت دارن شوهرداری ، خانه داری ، بچه داری و … قدر خودت رو بدون و با هر پسری خودت رو حروم نکن و صبور باش تا خدا سهم واقعی و اون شخص لایق روتو مسیر زندگیت قرار بده