بگید من چیکار کنم چجوری با این موضوع کنار بیام
بابام قبلاً کار می کرد الان ۶ ماه که کار نمیکنه و ازش شکایتم کردن هعی میره دادگاه میاد ممکنه بیوفته زندان هروز گریه می کنم یروز نشده اشکم در نیاد امروزم تولدم بود مهمون دعوت کرده بودم بابام نتونست یه کیک حتی بخر یه کاپ کی خرید جلوی دوستمم سرم داد زد و گفت اگ کاپ کیک نمی خوای تولد برات نمیگیرم جلوی دوستم منو لح کرد آب شدم از خجالت یچیز دیگ هم هست مامان بابام مثل بچه هستن یزره تربیت ندارن نمیدون کجا چی بگن ساده هم هستن هردو مردم میتونن سریع هم سر بابام کلاه بزارن هم مامانم
سلام دوست عزیز
گاهی اوقات خانواده ها دچار بحران میشن مثل بحران اقتصادی
این همکاری خانواده است که منسجمش میکنه
میدونم که دوست داشتی تولد بگیری ولی خب باید شرایط هم درک کرد
میشد باهمون کاپ کیک یه تولد برگزار کنی
یا اینکه امسال حداقل مهمونی نمیگرفتید تا اوضاع بهتر بشه
پدرتون قطعا قصد له کردن تورو نداشتن و بخاطر حس بدی که گرفتن که نتونستن تورو خوشحال کنن با پرخاش جواب دادن