0

سلام و وقت بخیر

کامل‌تر از قبل میمگم.

💙اطلاعات

امیر هستم

۲۱ ساله

دانشجو

مشکلات خانوادگی زیاد داشتم. به حدی که حس میکنم دیگه چیزی توی مغزم نیست و یه چیزی از بیرون همش داره به سرم فشار میاره. دیگه ذهنم باز نیست. فکر کردن و حفظ کردن درس‌ها مثل همیشه برام آسون نیست.

مشکلات 👇

1️⃣ تقریبا از ۱۸ سالگی و اتمام مدرسه به بعد دچار زودرنجی شدم. یعنی اگر کسی میگه بهم کجا بودی؟ در جواب بهش توی دلم و گاها به زبون میارم و میگم:

کجا میخواستم باشم! یا اینکه اصلا جوابش نمیدم. یعنی حوصله ندارم جواب بدم. بد اخلاق شدم. نمیدونم‌…. 😢😢 فقط میدونم مثل همیشه نیستم. خصوصا با اعضای خانواده خودم. خودمم خسته شدم.

2️⃣ تا ۷-۸ سالگی به شدت شیطون بودم اما الان به حدی خجالتی هستم که خودمم خسته شدم. توی یه جمع روم نمیشه حرف بزنم و اینکه اصلا حرفی ندارم برای زدن. وقتی میرم مراسمی میرم یه طرف وایمیستم و کاری ندارم باکسی با اینکه خیلی‌ها رو میشناسم.

وقتی یکی رو میبینم که آشناست خودمو میزنم به کوچه علی چپ تا باهاش حرف نزنم و بگذرم

3️⃣ تفکر منفی دارم. یعنی همش فکر میکنم همه میخوان جلوم رو بگیرن. یا واضح تر بگم اگر کسی رو دوست دارم همش فکر میکنم قراره از دستم بره و…

(کلیات مشکل شدن: کم حرفی، نداشتن موضوعی برای صحبت کردن، پرخاشگری، زودرنجی، حوصله نداشتن و تفکر منفی)

بنظر شما باید چکار کنم؟ چه راه حلی پیشنهاد میدین؟ رفتار….

عرفان امانی وضعیت را به منتشر شده تغییر داد 15 آبان 1403