استرس شدید و افسردگی
سلام… من نسیمم ۱۶سالمه
یه سالی هست که تو رابطم قبل این یه سال بهترین رابطه رو داشتم دعواهامون ب شدت کم و خیلی دوتامون صبور بودیم اما بعد یه سال با خانوداش حرف زد که بیان خاستگاریم اما خانوادش مخالفت شدید کردن به هر دری زد اما در اخر تهدید ارث کردن😔🥲من بخاطری که عشقم و همچنین خانوادش اذیت نشن و اونم ک نمیتونست بگه بابام گفته خانوادشو باید انتخاب کنه یا منو این وسط مونده بود ن میتونس از من دل بکنه ن خانوادش اما من… هعی از خود گذشتگی کردم درست همون شب بهش گفتم بیا همه چیو تموم کنیم دیه بگو نسیم مرد حرفی ازم نزن اونم گف چی میگیو خلاصه اولش یکم مخالفت کرد اما اهرش جدا شدیم شبش داشتیم جون میدادیم دوتامون💔اما بعد شیش روز بدبختی طاقتم نبومد زنگ زدم ی لحظه با خط ناشناس ک صطاشو بشنوم اروم شم قط کنم اما از صدای نفسامو گریه های ارومم فهمید منم کلی استقبال کردو دوباره رابطمچن شروع شد اماااا خیلییی فرق میکرد همه چی… دیه از اینده چیزی نمیگه… دیه مثل قبل ناراحتم نبست زیاد انلاین نی ک ارومم کنه… خیلی خیلیی همه چی سخته اما من اشتباه کردم ولش کردم اون فک کرده من تو اوج بدبختیا کم اوردم ک تنهاش گذاشتم اما بخدا بخاطر خودش بود اما الان مطمنم بخاطر همینه ک دیه نمیتونه بهم اعتماد کنه و عین قبل بشه هرچی میشه هر رفتاری ک میبینم ن اینمه خیلی سرد شه اما تو خودم میریزم دوستم میگ بهش بگو باهاش حرف بزن دلیل رفتارشو بخا اما من نمیتونم نمیدونم چرا هی میترسمم رابطم خراب شع لطفا شما کمکم کنین واقعا سخته خودم دارم نابود میشم😔💔🙏🏻
سلام عزیزم ، حال بدت رو درک میکنم و نیاز به توضیحات دقیقتر و شرح حال کاملتری دارم تا نظر درستی بدم اما با توجه به توضیحات خودت واقعا حال بدتو درک میکنم اما شما مطمئنی واقعا مایل به جدایی نبود و شمارو بازی نمیداد؟ و حس نمیکنی الانم که برگشته بیشتر شاید دنبال سرگرمی باشه و دوباره خیلی راحت یک جایی شما رو کنار بذاره و اینبار به شدت آسیب ببینی؟
با توجه به سنت و صحبتهایی که کردی حس میکنم دختر بسیار حساس و آسیب پذیری هستی که باید حتما باهام تماس بگیری تا کمکت کنم
سلام وقت بخیر درسته که لحظه های بدی را میگذرانی ولی یادت باشه ازدواج یک مسئله جدی هست که باید توجه کنی و خانواده هم نقش داره نمی تونی که ازدواج کنی و اون یک طرف را بپذیره هر کسی نقشی داره البته که روابط زن و شوهر اولویته اون باید به این بلوغ برسه و تصمیم بگیره که آیا آمادگی ازدواج را داره یا نه سعی کن باروانشناس صحبت کنی که بتونی آروم بشی و اگر در این دوستی هدف مشخص نیست وقتتان را هدر ندهید که از مسایل اصلی زندگی عقب بمانید
سلام دوست عزیز دقیقا جایی که باید صبر میکردید و منطقی رفتار میکردید هیجانی شدید،تاحالا این رفتار رودر بعد های دیگه ی زندگی تجربه کردی؟مثلا در حین کار باشی به مرحله ی سختی برسی ویدفعه بیخیال تمامش بشی؟و البته پشیمونی بعدش ،
درسته شما اینجا نباید شونه خالی میکردید و الان باید هم دلیل رفتار خودتوواسه ی اقا روشن و واضح بیان کنی هم ازش بخوای که برنامه اش واسه رابطتون رو بهت بگه که بسنجید اولویت هاتون همچنان شبیه همدیگه هست یانه