گُنگ در رابطه
یه دختر۱۹ساله ام تو زندگیم سختیای زیادی داشتم از زندگی زیر سقف ایرانیت توی پشت بوم، اعتیاد پدر ب الکل و غیره، سه بار مادرم خونه رو ترک کرد بار اخر تابستونی که سال کنکورم شروع میشد به مدت ده ماه و یازده روز نبودن اینم بگم که راضی ب جداییش بودم رفیق ترین رفیقمه و نمیخواستم بیشتراز این اسیب ببینه.برگشت. بابام بیشتر از شیش ساله ک مصرف الکل نداشته مواد هم سه سالی میشه ترک کرده شرایط وقتی خوب شد ک فکرش هم نمیکردم و خداروشکر خوب هم مونده اینا ب کنار اینم بگم که مامان بزرگ مادریم توسط شوهرخالم کشته شد این وسط من ب پسرهمون خالم علاقه مند بودم چیزی که الان با اطمینان کامل میگم از روی حرف های خانواده ها از بچگی بود و بدون شناخت ایناام ب کنار همه اینا بخشی از شرایط زندگی من بود گفتم ک بهتر بشناسیدم توی تموم اون زمان ها من با خدا رفاقت داشتم قهروآشتی ام داشتیم توی تموم اون زمان ها من پرشور و امیدوار و صبور ادامه دادم و ازاین موضوع پشیمون هم نیستم و دراخر نتیجه های خوب هم گرفتم. حالا موضوع اصلی مدتیه با فردی آشنا شدم و مادرم درجریانه این ادم فقط یه بار به قصدازدواج بایکی رابطه داشته که نشده و آدمیه ک همش میگه من سیاهم و تلخم و اینا… دنبال پنهون کردن خودش نیست و این خوبه یعنی درکل من از اینکه باهاش هم صحبت و آشنا شدم پشیمون نیستم فردخانواده داریه و فرهنگش مثل خودمونه اعتقادات سیاسی و مذهبیش هم. این وسط ما چندبار دیدار داشتیم… همیشه توی صحبتا بهم میگه آغوش اول مهمه آسیب ندیدن مهمه و صدخودتو نزار و… و هی میگه نمیخوام ازدستت بدم میخوام از اون رفیق خوبا برام بمونی این وسط ابراز احساسات زیاد هم نداشتیم و هنوز حتی قلب قرمزی هم توی چت نفرستادیم. بحث های جنسی داشتیم و جایی از صحبتا ک گفته بود پس کاش دفه قبل ک دیدمت دستتو میگرفتم و..با توضیحاتم بهش گفتم
گفتم خودت گفتی رفیقیم و اینا… بعد الان دیروز بین ما بوسه اتفاق افتاد و دستشو روی پام گذاشت و… تا چندساعت بعدش عصبی بودم و پشیمون ولی درکل خانوادشون جوریه ک اهل روابط غلط نیستن و اون چشمش ترسیده هم میخوام کمکش کنم هم میخوام ازدستش ندم هم میخوام تو مسائل جنسی فراترنرم راهنمایی شما چیه ممنون از وقتی که گذاشتید