0

سلام من ۱۸ سالمه حالتام خیلی زود زود عوض میشه یه لحظه شاد شادم لحظه بعد حالم میگیره فکر شدید خودکشی و اقدام بهش رو دادم تو ذهنم انگار یکی هست که متغیره که فقط شنونده و من باهاس حرف میزنه همش هر لحظه حتی لب خوانیم میکنم با خودم و همه میفهمن تو فکرم و شبا تا صبح خوابای پراکنده میبینم بدون محتوا و اینکه تو درسام اصلا تمرکز ندارم همش با خودم حرف میزنم حواسم پرته افکار خودکشی دارم حوصله بیرون رفتن ندارم و اینکه اصلا نمیتونم تو چشم آدما نگاه کنم فراریم از نگاهشون حوصله نظافت خودم رو هم ندارم اخلاقم به شدت مودیه یه لحظه شادم یه لحظه غمیگن وسواس دارم تو هر کاری خیلی رویا پردازم و اصلا نمیتونم رو یه هدف تمرکز کنم همش از این شاخه به اون شاخه میپرم و همش فکر مردنم و خودکشی

و اینکه همش بدن درد بی مورد دارم آدما از نظرم همش تغییر میکنن یه لحظه عاشقونه یه لحظه تنفر دارم ازشون فکر کشتنش رو دارم و اینکه یه لحظه پر انرژیم یه لحظه افسرده و غمیگن همش فکر مرگممم و خودکشی از صداها تنفر دارم دوست دارم همش یه جای بدون صدا باشم از جاهای که جدیدن فراریم و شدیدا استری میگیرن و نمیتونم جاهای نا آشنا برم تنها فکری که دارم خودکشیه چون واقعا در عذابم رفتارام ثبات ندارن همه ازم کلافه شدن خودم نمیدونم دارم چیکار میکنم وقتی عصبیم شروع میکنم به خودزنی های شدید باخانواده درگیری پیدا میکنم همه چیزو میشکنم موهامو میکنم با تیغ دستمو میبرم

عرفان امانی وضعیت را به منتشر شده تغییر داد 14 فروردین 1403